پایـی که جا مانـد46

ساخت وبلاگ

قسمت چهل و ششم

امروز صبح، مرا بیرون بردند.سه نفر بودیم که قرار بود تنبیه مان کنند.علی کوچک زاده، حسین شکری و من.بچه ها عکس رجوی را پاره کرده بودند.افسر بخش توجیه سیاسی گفت به علی و حسین هرکدام صد ضربه کابل بزنند.حامد سرِ شلنگ آب را توی دهانم قرار داد، با دست هایش فکم را محکم گرفت و از سلوان خواست شیر آب را باز کند.شیرآب را که باز کرد،زیاد تقلا کردم رهایم کند.

قسمت چهل و ششم

امروز صبح، مرا بیرون بردند.سه نفر بودیم که قرار بود تنبیه مان کنند.علی کوچک زاده، حسین شکری و من.بچه ها عکس رجوی را پاره کرده بودند.افسر بخش توجیه سیاسی گفت به علی و حسین هرکدام صد ضربه کابل بزنند.حامد سرِ شلنگ آب را توی دهانم قرار داد، با دست هایش فکم را محکم گرفت و از سلوان خواست شیر آب را باز کند.شیرآب را که باز کرد،زیاد تقلا کردم رهایم کند.

شکمم پر از آب شده بود، مثل کسی که در آب غرق شده باشد.از بینی ام آب می ریخت.جرم من سوارخ کردن چشم عکس مجید نیکو،قاتل شهید آیت الله مدنی و پاره کردن عکس مسعود رجوی بود،همان عکسی که در یکی از دیدارهایش در منطقه خضرا با صدام گرفته بود.امروز،به میزان علاقه عراقی ها به سران گروهک منافقان بیشتر پی بردم!مدتی بود شلوارم از چندجا پاره شده بود.دنبال نخ و سوزن می گشتم.طبق مقررات اردوگاه، هر شی نوک تیز ممنون بود.

برای ساخت سوزن خیاطی،یک تکه سیم خاردار پیدا کردم.یک سرسیم را روی کناره های محوطه سیمانی حیاط ساییدم تا خوب تیز شود.در مرجله دوم ته سیم را با سنگ کوبیدم تا پهن شود،در مرحله سوم، نوک میخ فولادی را روی ته پهن شده سیم قرار دادم و با سنگ محکم به میخ فولادی ضربه زدم تا سوراخی در ته سوزن ایجاد شود،در مرحله چهارم، با ساییدن ته سوزن روی کف سیمانی بازداشتگاه آن را منظم کردم تا حالت استاندارد پیدا کند و به راحتی دوخت و دوز با آن انجام شود!بعضی وقت ها برای نخ مشکل داشتیم.اسرایی که مسئول نظافت اتاق سرنگهبان بودند، از پتوی عراقی ها مقداری نخ بیرون می کشیدند.بعضی از نگهبان ها که شاهد ابتکار،خلاقیت و نوآوری اسرای ایرانی بودند، تعجب می کردند.

آن ها اقرار می کردند ایرانی ها با همین خلاقیت و نوآوری توانستند هشت سال مقاومت کنند.می گفتند: <<شما اگر تحریم نبودید، ما را چه کار می کردید.>>

جمیل می گفت: <<تا فلسطین هیچ کس جلودارتان نبود!>> بچه ها نمونه هایی از خلاقیت ها و ابتکارات رزمندگان ایرانی را به رخ عراقی ها می کشیدند.مثل پل های خیبری در عملیات خیبر،پلی به طول سیزده کیلومتر.یا بستن چراغ روی قایق های بدون سرنشین.شب، در رودخانه کرخه نور و کارون،برای فریب عراقی ها.آن ها به خیال اینکه ایرانی ها با قایق ها در حال پیشروی و عملیات هستند،ساعت ها روی قایق های بدون سرنشین که فقط چند فانوس روشن،روی آن ها نصب بود، آتش تهیه می ریختند.یا تله برای تانک در مناطق عملیاتی دشت آزادگان.ایرانی ها با کندن زمین با عمق زیاد و استتار این کانال ها با چوب و خاک، کاری می کردند که تانک های دشمن در این کانال ها زمین گیر شوند.می گفتند طرح تله برای تانک از ابتکارات دکتر مصطفی چمران بود.

ولید وارد بازداشتگاه شد و خبر از مسابقه تیراندازی داد! نگهبان ها عکس امام خمینی را سیبل قرار دادند و گفتند در مسابقه دارت باید به طرف عکس رهبرتان نشانه گیری کنید!

ادامه دارد...

بوی خدا...
ما را در سایت بوی خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbooyekhoda3 بازدید : 315 تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:07